تکبر حالتى است که به نفس انسان عارض مىشود و انسان را وادار مىکند که در بالا بردن خود و تحقیر دیگران از حد بگذرد و به عبارت روشنتر: تکبر بالا بردن نفس و خود را برتر از دیگران دیدن است. این یک بیمارى روحى است که از تنگ نظرى متکبر حاصل مىشود و او در خود فضیلتى مىبیند که در دیگران نیست و او هرگز به نقص خود و کمال دیگران توجه ندارد.
این بیمارى عوارض روحى بسیارى دارد و انسان را به کارهاى ناپسندى وادار مىکند مانند ستمگرى و اعتنا نکردن به حقوق دیگران و کینه و حسد و گردن ننهادن به حق و نپذیرفتن نصیحت و ارشاد دیگران و ... از رذائلى که متکبر به ارتکاب آنها مجبور مىشود و از مکارم اخلاق دور مىماند.
امام صادق علیه السّلام در معرفى آن فرموده است: «هیچ کس تکبر نمىکند مگر به سبب ذلتى که در نفس خود مىیابد. و نیز فرمود: متکبر انتظار نداشته باشد که او را به نیکویى یاد کنند.» (روش تندرستى در اسلام / 162)
برای تشخیص تکبر راههایی وجود دارد که به وسیله آن می توان فهمید شما نیز متکبر هستید یا خیر؟
1) اعتراف به اشتباه، اگر در جمعی مسأله ای مورد بحث و گفتگو قرار گرفت، اگر حق از زبان دیگری جاری شد و فرد متوجه اشتباهش شده و اعتراف بدان برایش سنگین نباشد، وی مبراء از کبر بوده در غیر این صورت او متکبر است.
2) وقتی وارد مجلسی می شود بر او سخت نیست که سایرین مقدم بر او بنشینند و یا هنگام راه رفتن عده ای پیش از او حرکت کرده و او در عقب سایرین قدم بردارد.
3) پیشی گرفتن در سلام بر او گران نباشد.
4) نزد او فقیر و غنی یکسان است و به رفع حاجت نیازمند اقدام کرده و دعوت او را نیز می پذیرد. ضروریات خانه را خود تهیه کرده و خود آن را به منزل حمل می کند.
5) اگر در بند پوشیدن لباس فاخر و نفیس هستید و آن را شرف و بزرگی می دانید، متکبر خواهید بود.
6) از نشستن با زیردستان خود بر سر یک سفره امتناع نکند در غیر این صورت متکبر خواهد بود.
7) از جمله علامت دیگر کبر مضایقه در دیدار برخی افراد است اگرچه در زیارت آنها فایده ای برای او باشد. البته با توجه به شرایط و آداب و رسومی که امروزه در هر جامعه ای یافت می شود می توان گفت کبر به صورت هایی دیگر نیز ظاهر می شود.
آنچه در بالا ذکر شد ظهور و نمایش کبر بود، برخی علل و عوامل هستند که این کبر را دامن زده و موجبات ظهور آن را فراهم می سازند از آن جمله به موارد زیر می توان اشاره کرد:
1) اصل و نسب: و از جمله اسباب که در میان بنى نوع انسان شایع مىباشد، یکى اصل و نَسَب است. و تکبّرى که از این سبب حاصل شود، شبیهترینِ انواع است به تکبّر شیطان که موجب خِذلان و خسران ابدى او گردید. و این توهمی بیش نیست چرا که گرامی ترین افراد نزد خدا با تقواترین آنان اند.
2) توانگرى و ثروت: دیگر از جمله اسبابِ تکبّر، توانگرى و ثروت و مال و فرزند و حصول اسباب جمعیّت است و در این امور، اگر کسى نیک تأمّل کند، مىداند که موجب کبر نمىشود؛ خداى تعالى به بنده خود عطایى چند فرموده و به قدر آن، چیزى چند از او خواسته و به امتحان و آزمایش فرمود و در خور آنچه در دنیا به او رسیده، از ثواب فقر و عوضهاى مضاعفه آخرت، محروم مانده.
3) منصب، سلطنت و قدرت: منصب و اعتبار و تسلّط بر مردم و قدرت بر گرفتن اموال و قتل نفوس و مرجع خلایق بودن است، و آثارى که بر تکبّر این طایفه مترتّب مىشود و مفاسد تکبّر ایشان، بیشتر از دیگران است. (منهج الیقین (شرح نامه امام صادق علیه السلام به شیعیان)/ 378) روایتی در این باب است که مضمون آن چنین است، به امام صادق (علیه السلام ) گفتم: من غذاى خوب مىخورم، عطر خوش استعمال مىکنم، اسب قیمتى سوار مىشوم و نوکرى در التزام رکاب دارم. آیا در این مرام و شیوهام جبروت و کبریا وجود دارد؟ اگر چنین است که آن را ترک کنم. ابو عبد اللَّه صادق لحظهاى نظر مبارک را بر زمین دوخت و سپس گفت: آن کسى ملعون و سرکش است که مردم را در زیر قدم له کند و حق ناشناس باشد. من گفتم: حق ناشناس که نبوده و نیستم، اما معنى له کردن را نفهمیدم. ابو عبد اللَّه گفت: یعنى مردم را تحقیر کند و به آنان جبروت بفروشد و گردن فرازى کند. یک چنین آدمى جبار است. (گزیده کافى/ ج1 / 248)
به درستى که متکبّران در روز قیامت، به صورت مورچگان قرار داده مىشوند، و مردمان پا بر روى ایشان مىگذارند، تا خدا از حساب خلایق فارغ شود. ( تحفة الأولیاء (ترجمه أصول کافى)/ ج3 737 )
امام صادق علیه السّلام فرمود: دورترین مردم از خداوند عزّ و جلّ در روز قیامت سرکشان متکبّر هستند. (جهاد النفس وسائل الشیعة / ترجمه افراسیابى / 255 )
متکبّران در روز قیامت به صورت ذره ناچیزى محشور مىگردند و به گونه مردانى هستند که هر چیز کوچکى، آنها را از جا مىکند و به زندانى در جهنّم مىافکند که به آنجا «بولس» گویند و آنان را تپههایى از آتش بالا مىبرد، و از گل فاسدى که عصاره اهل دوزخ است بیاشامند. ( مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام / 368 )
امام صادق علیه السلام فرمود: در جهنم درهاى است براى متکبران که به آن «سقر» گفته مىشود به خداوند از شدت حرارتش شکایت مىکنند خدا به آنان اجازه مىدهد که نفس بکشند، چون تنفس کنند جهنم را به آتش بکشند. (جهاد النفس وسائل الشیعة / ترجمه صحت/ 267 )
اى طبع کجت سرشته با کبر و منى
دانسته تمام خلق را دون و دنى
هرجا که رسى لاف اصالت چه زنى
چون أصل تو از گل است یا آب منى
اى طبع تو خو کرده به آئین خلاف
تا چند زنى از نسب عالى لاف
در نفس تو گر فضیلتی هست بگوى
باقى همه از قبیل حشو است و گزاف
مریم پناهنده