روزي جماعتي از شيعه، خدمت امام محمدباقر(ع) مشرف شدند. امام آنها را موعظهكرد و از عواقب شوم گنهكاري، پرهيزشان داد. آنها در عين آنكه گوش به سخنانامام ميدادند، فكرشان جاي ديگر بود و توجهي به مواعظ امام نداشتند. آن
حالت بيتوجهي امام را به خشم آورد و سكوت كرد و سر به پايين انداخت و پس
از مدتي سر بلند كرد و رو به آن جماعت كرد و فرمود: «ان كلامي لو وقع طرف
منه في قلب احدكم لصارميتا» اگر گوشهاي از سخنان من در قلب يكي از شما
مينشست، او از شدت غصه و غم ميمرد. آنگاه فرمود: به خود بياييد اي
پيكرهاي بيروح زندهنما و اي مگسهاي پراكنده بيپايه، شما چوبهاي خشك بهديوار تكيه داده شدهاي هستيد. مگر نه اين است كه شما طلا را از سنگ بيرونميكشيد؟ مگر نه اين است كه شما لؤلؤ و مرواريد را از اعماق دريا بيرون
ميآوريد؟ (چرا سخنان نيك را از زبان گويندگان نميگيريد؟) سخن پاك را از
زبان گويندهاش بگيريد (و طبق آن عمل كنيد) هرچند خود آن گوينده، عامل به
گفتار خودش نباشد، زيرا خدا فرموده است (آن دسته از بندگان من اهل بشارتند
كه) سخنان را ميشنوند و از بهترين آن پيروي مينمايند. آنها هستند كه خدا
هدايتشان كرده است... در جمله پاياني حضرت ميفرمايند: چگونه است كه
ميبينم بدنهايتان آباد و قلبهايتان ويران است. هان به خدا سوگند، اگر
ميديديد آنچه را كه خواهيد ديد و به سوي او بازخواهيد گشت، ميگفتيد، اي
كاش به دنيا باز ميگشتيم و ديگر تكذيب آيات پروردگارمان را نمينموديم و
از مومنان ميشديم. (1)
فرصت توبه (حكايت خوبان)
پيامبر گرامي اسلام(ص) در مورد دو فرشتهاي كه مراقب انسانند، يكي از آنها
در ناحيه راست قرار گرفته و نيكيها را مينويسد و ديگري در ناحيه چپ قرار
گرفته و بديها را مينويسد، فرمود: «فرشته ناحيه راست رئيس فرشته ناحيه چپ
است، پس اگر بندهاي گناه كرد، فرشته ناحيه راست به فرشته ناحيه چپ گويد:
شتاب در نوشتن گناه مكن، اين بنده را هفت ساعت مهلت بده، اگر هفت ساعت گذشتو توبه نكرد، آنگاه ميگويد: «اي فرشته ناحيه چپ بنويس!، چقدر حيا و شرم
اين بنده كم است!». كه آن قدر به او مهلت داده شد ولي از فرصت استفاده
نكرد. ماه رمضان فرصت گرانبهايي براي توبه بندگان و سالكان است كه اميد استخداي متعال توفيق آن را در اين ماه به همه ما عنايت كند.(1)
1- وسايلالشيعه، ج 11، ص 355
«علي بن يقطين» كه در دربار هارون عباسي كار ميكرد، در نامهاي به امام
موسي بن جعفر(ع) نوشت كه: در مسح پا در وضو بين فقها اختلاف است (كه آيا
مسح واجب است يا شستن)، دوست دارم نظر شما را بدانم تا مطابق آن عمل كنم.
حضرت در پاسخ نوشت: براي وضو، ابتدا سه بار مضمضه ميكني، سه بار هم
استنشاق، و بعد از آن سه بار صورت خود را ميشويي و موي صورت را نيز تخلل
ميكني، سپس دو دست خود را شست وشو ميدهي، بعد ظاهر و باطن گوشها را مسح
ميكني و در پايان پاهايت را ميشويي، مراقب باش! مبادا مخالفت كني! عليبنيقطين نيز مدتي به همين روش (كه وضوي اهل سنت است) عمل كرد.
روزي رشيد گفت؛ ميگويند: عليبن يقطين رافضي است، دوست دارم او را آزمايش
كنم، براي همين منظور به «علي بن يقطين» ماموريتي داد و او را در جاي مخصوصبه كار واداشت، هنگام نماز از روزنهاي او را زير نظر گرفت تا كيفيت وضويشرا ببيند، مشاهده كرد كه مانند اهل سنت وضو ميگيرد، خوشحال شد و گفت:
دروغ ميگويند كساني كه تو را رافضي ميدانند. بعد از برطرف شدن خطر، از
جانب امام موسي كاظم(ع) نامهاي به وي رسيد كه در آن آمده بود؛ از اين به
بعد همانطور كه خدا و رسول دستور دادهاند وضو بگير، خطري كه از آن بر تو
بيمناك بودم برطرف شد.(1)
1- بحارالانوار، ج 48، ص 136