معرفی وبلاگ
ما زنان منطقه 17 تهران همه فدایی رهبرمان امام خامنه ای هستیم ان شالله
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 222381
تعداد نوشته ها : 122
تعداد نظرات : 10
Rss
طراح قالب
GraphistThem267

در ميان اصحاب امام دهم ، برمي خوريم به چهره هايي  چون " علي بن جعفر ميناوي " كه متوكل او را به زندان انداخت و مي خواست بكشد . ديگر اديب معروف ، ابن سكيت كه متوكل او را شهيد كرد . و علت آن را چنين نوشته اند كه دو فرزند متوكل خليفه عباسي در نزد ابن سكيت درس مي خواندند . متوكل از طريق فرزندان خود كم كم ، متوجه شد كه ابن سكيت از هواخواهان علي (ع ) و آل علي (ع ) است . متوكل كه از دشمنان سرسخت آل علي (ع ) بود روزي ابن سكيت را به حضور خود خواست و از وي پرسيد : آيا فرزندان من شرف و فضيلت بيشتر دارند يا حسن و حسين فرزندان علي  (ع ) ؟ ابن سكيت كه از شيعيان و دوستداران باوفاي خاندان علوي بود ، بدون ترس و ملاحظه جواب داد : فرزندان تو نسبت به امام حسن (ع ) و امام حسين (ع ) كه دو نوگل باغ بهشت و دو سيد جنت ابدي الهي اند قابل قياس و نسبت نيستند . فرزندان تو كجا و آن دو نور چشم ديده مصطفي كجا ؟ آنها را با قنبر غلام حضرت (ع ) هم نمي توان سنجيد . متوكل از اين پاسخ گستاخانه سخت برآشفت . در همان دم دستور داد زبان ابن سكيت را از پشت سر درآوردند و بدين صورت آن شيعي خالص و يار راستين امام دهم (ع ) را شهيد كرد . ديگر از ياران حضرت هادي (ع ) حضرت عبدالعظيم حسني است . بنا بر آنچه محدث قمي در منتهي الآمال آورده است : " نسب شريفش به چهار واسطه به حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام منتهي مي شود ... " از اكابر محدثين و اعاظم علماء و زاهدان و عابدان روزگار خود بوده است و از اصحاب و ياران حضرت جواد (ع ) و حضرت امام هادي  (ع ) بود . صاحب بن عباد رساله اي مختصر در شرح حال آن جناب نوشته . نوشته اند : " حضرت عبدالعظيم از خليفه زمان خويش هراسيد و در شهرها به عنوان قاصد و پيك گردش مي كرد تا به ري آمد و در خانه مردي از شيعيان مخفي  شد ... " . " حضرت عبدالعظيم ، اعتقاد راسخي به اصل امامت داشت . چنين استنباط مي شود كه ترس اين عالم محدث زاهد از قدرت زمان ، به خاطر زاهد بودن و حديث گفتن وي نبوده است ، بلكه به علت فرهنگ سياسي او بوده است . او نيز مانند ديگر داعيان بزرگ و مجاهد حق و عدالت ، براي نشر فرهنگ سياسي صحيح و تصحيح اصول رهبري در اجتماع اسلامي  مي كوشيده است ، و چه بسا از ناحيه امام ، به نوعي  براي اين كار مأموريت داشته است . زيرا كه نمي شود كسي با اين قدر و منزلت و ديانت و تقوا ، كسي كه حتي عقايد خود را بر امام عرضه مي كند تا از درست بودن آن عقايد ، اطمينان حاصل كند - به طوري كه حديث آن معروف است - اعمال او ، به ويژه اعمال اجتماعي  و موضعي او ، بر خلاف نظر و رضاي امام باشد . حال چه به اين رضايت تصريح شده باشد ، يا خود حضرت عبدالعظيم با فرهنگ ديني و فقه سياسي بدان رسيده باشد " .
دسته ها :
جمعه 1393/2/12 18:19
X